سر درگمی کیمیا
کیمیا خانوم این شبهای ماه رمضون هر شب یه جا مهمونی هست و رفت و امد خدا را شکر برقرار دیشب خونه دایی عباس بودیم و تا اومدیم برگردیم خونه ساعت 12 شب بود توی راه برگشت کیمیا داشت برای بابا امیر توضیح میداد که من الان می خوام بی بی انیشتن را ببینم و اول من سی دی می بینم و بعد بابا امیر برنامه خودش را ببینه وقتی رسیدیدم خونه از بابا امیر پرسید : بابا شما برنامه نمی بینی ؟ بابا امیر گفت : نه شما اول برو دندونهات را مسواک بزن و بعد و بیا یس دی ببین و کیمیا گفت : بابا به سی دی من دست نزن من زود زود برمی گردم بعد با همددیگه مسواک زدیم و زود برگشت دراز کشید و به سی دی...
نویسنده :
مامان و بابا
7:47