داری کم کم بزرگ میشی
کیمیا خانوم دیروز کمک مامان لوبیا خرد کرد و چندتا دونه از لوبیا هم با کمک بابا امیر توی باغچه کاشت دخترم داری کم کم بزرگتر میشی الان برای چیزهای باعٍ خندت توی یه سال بیش میشد دیگه نمی خندی این یعنی بزرگتر شدی و چقدر ناراحت کننده است که انسان هرچی بزرگتر میشه خنده هاش کمتر میشه و حتما باید یه دلیلی برای خندیدن باشه الان مفهوم پول را می فهمی و می دونی باید کار کرد تا پول در اورد الان مفهوم خانواده را فهمیدی و می دونی ما سه نفر با هم یه خانواده هستیم و حاضر نیستی تنهایی جایی بمونی الان در برابر بعضی حرفهامون مقاومت میکنی و بعد که نتیجه اش برات منفی میشه میگی مامان گفتی نکن و لی من گوش نکردم و عزیز دلم ا...
نویسنده :
مامان و بابا
13:18