نامزدی و عقد عمو مهدی و درخواست ازدواج کیمیا
بالاخره سور و سات مراسم نامزدی اماده شد و 11 اردیبهشت مراسم نامزدی برپا شد و کیمیا که عاشق عروسی و شادی بود لباس پوشید و موهاشم را هم به قول خودش گل کرد اماده و حاضر برای رفتن به جشن نامزدی ، شب خوبی بود و کیمیا چون دفعه اول بود با این خانواده اشنا میشد خیلی اروم و متین برخورد کرد وفقط لبخند تحویلشون میداد .اون شب به خیر و خوشی تموم شد برگشتیم خونه . فردای اون روز من را صدا زدو گفت : مامان اجازه میدی من با شهاب ازدواج کنم گفتم : چرا میخواهی ازدواج کنی گفت : اخه خوبه شیرینی میدن کیک میدن خوش میگذرونه بعداز مراسم نامزدی برای تولد حضرت محمد...
نویسنده :
مامان و بابا
8:00