عروسی عمو مهدی
29 شهریور قرار عروسی عمو مهدی بود و من از روز 26 شهریور تا 1 مهر را مرخصی گرفتم که هم به امور عروسی برسم و هم کیمیا را برای اول مهر اماده کنم دوروز وسایل و سفر حنا بندون را تزییناتش را درست میکردمو خواهرم و عمه مینا هم در این زمینه منر ا یاری کردن و دخاتونم هم حسابی از این بابت خوشحال بود روز جمعه 28 شهریور عصر همه اومدن خونه تا برای مراسم حنابندون بریم خونه عروس و کیمیا هم حسابی خودش را خوشگل کرده بود و اماده رفتن بود اول رفتیم خونه خود عروس و داماد و بعد از اون رفتیم خونه پدر عروس برای مراسم حنا بندون ، خدا راشکر همه مراسم به خوبی انجام شد و کیمیا هم که قول داد بود برقصه و شاباش بگیر ،رقصیده بود ولی کسی بهش شاباش نداده...
نویسنده :
مامان و بابا
21:18