کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره
کمندکمند، تا این لحظه: 8 سال و 16 روز سن داره

دختر یلدا

تولد تولد تولدش مبارک

1390/3/28 8:10
نویسنده : مامان و بابا
1,082 بازدید
اشتراک گذاری

/۹/۱۳۸۹:

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

امروز از صبح مشغول به کار بودم آخه امیر فردا میرفت و چون فردا تولد کیمیا بود و امیر نبود ما تولدش را امشب برگزار کردیم خیلی شلوغ نکردیم خودمون بودیم و عمو و عمه و خاله ودایی و پدر جون و مادرجون 

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net                          تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net                                         تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net  

اتاق را تزیین کردم و کیک سفارش دادم وبادکنها
را با امیر باد کردیم و اما وروجک هم همچنان شیطونی میکرد و من از یک طرف مرتب میکردم و اون از طرف دیگه ......

ظهر بردمش حمام و با خودم گفتم الان میخوابه من به کارهام میرسم اما از شانس بد من نخوابید و مشغول بازی شد مثل اینکه میدونست امروز خبری است و ذوق بادکنکها و تزینات اتاق را میکرد و همشون را هم می خواست

عصر همه اومدن و حسابی هم زحمت کشیده بودند . دست همشون درد نکنه .

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

 

الهی باورم نمی شد که دخترم یک ساله شده واقعا سجده شکر به جا میارم وقتی سلامتی و بازی کردنش و حرف زدنش و گریه هاشو خنده هاشو می بینم و باورم نمی شه خدا چنین فرشته ای بهمن هدیه داد

امشب شب تولد یک سالگیت است از خدا می خواهم تولد صد سالگیت را در صحت و سلامتی همراه خانوده جشن بگیری

از خدا می خواهم تور ا در بهترین راه زندگی قرار بده و در هر زمینه که شروع به کار کردی بهترین باشی

شب خوبی بود و حسابی خوابش می اومد ولی چون شلوغ بود نمی خوابید کادوهای تولدش را خودش باز کرد و ذوق همشون را میکرد برامون آهنگ زد و رقصید . جالب به اینکه وسط جشن می خواست سی دی های خاله ستاره ببینه  . تا بالاخره ساعت ۱۱ شب خوابید و این اولین روزی بود که  ظهر نخوابید .این هم کلی عکس ...........

۲۹/۱۳۸۹:

وای  وای بعد از اون همه خوش گذرونی شب قبل امروز نوبت زدن واکسن یک سالگی اش است . صبح با امیر ، کیمیا را به بهداشت بردیم مثل اینکه میدونست چه خبره ، خیلی آشفته بود تا نوبتش شد و با کمک پرستار ومن و امیر واکسن تزریق شد و به خونه برگشتیم .

اون روز بعداز ظهرش امیر بلیط برگشتن داشت وسایلش را جمع کرد و راهی شد خدا به همراهش

 

عسلک من

این عکس را بعداز حمام کردن کیمیا گرفتم

 

 

 

 

 

۳۰/۰۹/۱۳۸۹

بعد از یک هفته برگشتم سرکار همه چیز عادی بود وسط کار زنگ زدم جویای حال کیمیا شدم که خدار ا شکر خوب خوب خوب بود.راستی امشب شب یلدا ست و کیمیا برای اولین بار هندونه خورد این هم عکس .........

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر یلدا می باشد