جزیره بازی
بعداز تولدش هرروز از من می خواست سرکار نرم و من را صبح به صبح با گریه راهی سرکار میفرستاد و عجیب بهم وابسته شده بود و من هم خودم بسیار روی این مسئله حساس بودم تا اینکه جمعه رسید و بردمش جزیره بازی بهش خیلی خوش گشت توی جزیره بازی هم بازی کرد و هم نقاشی و حسابی دوست داشت و بعداز اون موقع برگشتن مامان زهره براش ذرت خرید و کیمیا خاتون هم نشست کنار یه کلاغ و خورد .
ان شاله عکسهاش را بعد میزارم ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی