کلاس باله
امسال تصمیم گرفتم کلاس باله کیمیا را عوض کنم اخه زیاد جالب کار نمیکردن بنابراین بردمش به صورت نیمه خصوصی با خاله مهرناز ثبت نامش کردم روزهای اول به سختی میرفت و واقعا عاجزانه از خدا کمک خواستم چون هم هزینه اش بالا بود و هم راهش دور بود نسبت به خونمون و ساعت کلاسش هم 4 بعدازظهر بود یعنی سریع از سر کار میومدم ناهار میخوردم و خانومر ا میبردم ولی بی تاثیر نبود تا بالاخره علاقمند شد و خوشش اومد و تا زمانیکه تو کلاس بود من هم کنار رودخونه پیاده روی میکردم و بعضی روزها هم با مامن زهره و بابا حسن میومدیم و بعدش هم شما میومدی پارک و حسابی لذت میبردی . دامن و کفش جدید برات خریدم و تو هم پیشرفتت نسبت به قبل خیلی خوب بود و همین برای رفع خستگیهای من کافی بود و پیاده روی کنار رودخونه توی ماه فروردین و اردیبهشت واقعا لذت بخش بود
فدای تو نازنین دخترم ......