کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره
کمندکمند، تا این لحظه: 8 سال و 14 روز سن داره

دختر یلدا

نوروز 95 مبارک

1395/1/21 17:31
نویسنده : مامان و بابا
387 بازدید
اشتراک گذاری

 

Image result for ‫نوروز مبارک‬‎

 

امسال عید با سالهای دیگه فرق میکرد من حامله بودم  و خاله مینا و مامان جون  زهره برای خونه تکونی اومدند کمکون ....

و کیمیای گلم هم خودش خییییییییییلی کمک میکرد ...

شب عید خونه مامان صدیق بودیم و ایشون پلو سزی  با ماهی پختن و زن عمو و محمد پارسا هم بودن اون شب کمند خانوم حسابی داشت تو یشکمم شیطونی میکرد و اچازه نداد من تا اخر مهمونی بشینم بسیار شیطنت میکرد نمیدونم مشکلش چی بود ولی خوب خدا را شکر بعد خوب شد

صبخ عید ساعت 8 و 15 ثانیه روز یکشنبه  بود .همهخواب  بودند من و کمند سر سفره بودیم کیمیا خانوم از بس شب قبل باری کرده بود دیر خوابیده بود خسته بود و بابا امیر هم دو دقیقه دیر بیدار شد ولی من و کمند بیداربودیم و خانومی دو تا لگد کوچیک سر سفره نثار من کردند تا تنها نباشم ....

سال تحویل شد و همه بیدار شددن و صبحانه خوردیم و راهی خونه بزرگترها شدیم ...

اون روز بابا امیر نرفت سراغ مربضهاش ولی از روز دوم  رفت و من و دخملها توی خونه بودیم ..

راستی خاتون دوباره دو تا وجوجه خرید زرد و نارنجی ....

شهاب و کیمیا نورزو 95سفره هفت سین

کیمیا و جو جه هاش

سیزده بدر امسال به خاطر شرایط من رفتیم باغ و خونه عمه بتول و همگی اونجا جمع شدن و کوهنوردی هم رفتیم .....

سیزده بدر

 

کوهنردی خاتونم

 

16 فروردین تولد یکی از دوستان و جشن توی مدرسه 

تولد

کیمیا و غزل

 

19  فروردین هم عروسی نوه عمه بابا امیر بود ....

جانان من هستی من

و 7 فروذدین گردش کوه صفه با دایی ها ....

کوه صفه

 

21 فروردین هم نوبت دکتر داشتم با مامان زهره و خاله مینا و دایی بهنام و بابا حسن رفتیم اون ر رفتن کنار  زاینده رود و من و خاله مینا رفتیم دکتر ...

دکتر گفت هنوز وقت داره واگر تا اخر هفته به دنیا نیومد سزارین میشی ....

کنار  زاینده رود

 

دیدار کیمیا با خانوم بزرگ

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر یلدا می باشد