چادگان قبل از زایمان
روز 18 اسفند با زن عمو الهام و خانواده اش و باباحسین رفتیم چادگان هوا ی بهاری بود و من می ترسیدم اولش برم چون زایمان نزدیک بود و ماه هشت هم خطرش بیشتر بود ولی به امید خدا راهی شدم قطار سواری کردیم و کمی کنار اب رفتیم و کباب خوردیم و با یه گربه بازی کردیم و برگشتیم ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی