شهر رویاها 96
روز جمعه 24 شهریور صبح همبرگر درست کردم و وسایل را جمع کردم و راهی شدیم سمت شهر رویاها، وقتی رسیدیم اونجا دیدیم ساعت شهر بازی تغییر کرده و عصر ساعت 4:30 بازم باید بیایم برگشتیم خونه و ناهار خوردیم و خوابیدیم و دوباره ساعت 5 به سمت شهر رویا ها راه افتادیم و بلیط خریدیم و رفتیم داخل شهر بازی،
اول سمت پارک ابی رفتیم ولی چون باد میومد ترجیح دادیم کیمیا این بازی را نکنه
بعد سمت رالی رفتیم من و کیمیا یوار شدیم خیلی پر هیجان بود
بعد با امیر سوار ترن معلق شدیم خیلی باحال بود ️
اولین بار این هیجان را تجربه میکردم
بعد کیمیا و کمند سوار اسب شدن و اخر شب هم کیمیا با بابا امیر دنیای واژگون دایناسورها را رفتند و برگشتیم خونه شب خوبی و حسابی خوش گذشت
اول سمت پارک ابی رفتیم ولی چون باد میومد ترجیح دادیم کیمیا این بازی را نکنه
بعد سمت رالی رفتیم من و کیمیا یوار شدیم خیلی پر هیجان بود
بعد با امیر سوار ترن معلق شدیم خیلی باحال بود ️
اولین بار این هیجان را تجربه میکردم
بعد کیمیا و کمند سوار اسب شدن و اخر شب هم کیمیا با بابا امیر دنیای واژگون دایناسورها را رفتند و برگشتیم خونه شب خوبی و حسابی خوش گذشت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی