شیطنتهای کمندم😍😍
کمند کوچولو ی مامام کم کم داره برزگ میشه هرچند دلم میخواد همین جور کوچولو بمونه تا لذت کودکی اون را بیشتر بچشم
تازگیها دایره لغاتش کامل شده و از اصطلاحات و کلمات ما بیشتر استفاده میکنه.
یکروز من مریض بود بشدت سردرد گرفته بودم و با قرص هم اروم نشده بودم روی تخت دراز کشیدم بعد از چند دقیقه اومد پیشم و گفت ؛خوب شدی مامان؟؟
گفتم :نه
گفت: آب بیارم و دوید سمت آشپزخانه و با یک لیوان اب برگشت و گذاشت روی تخت که اب وارونه شد و تخت خیس،،،،
دیدم ناراحت شد گفتم اشکال نداره
گفت: مغزه بادوم بیارم
گفتم :بیار و دوباره دوید از کیمیا مغز بادام گرفت
کیمیاخاتونم داشت ظرف های شام را می شست
بعد رفت وسایل پزشکی اس را اورد و گفت: تجات(کجات) درد میکنه.
گفتم :دکتر قلبی یا مغز
گفت: مغز
گفتم ؛ مغزم درد میکنه بعد با گوشی مغزم را چک کرد و آمپول بهم زد و رفت طبقه بالا.... پیش عمو مهرداد. عاشق عمو بود
بعد برگشت گفت : خوب شدی
گفتم : گرسنه ای غذا بیارم
گفت : نه
ساعت 12 شد و من هنوز خوب نشده بودم
همه خواب بودن و کمند بیدار....
بهش گفتم گرسنه ای
گفت : یکی تخم مرغ بپز بخورم
براش پختم خورد و خوابید
کتاب بدن انسان داره عاشق این کتاب
میاره و میاد میگه برام بخون بادقت گوش میده و یاد میگیره
پنج تا شعر حفظ تو خونه زیر لب زمزمه میکنه
خرگوش من
تپلی
ماهی ها
زنبور
توپ قلقلی
دختر دارم
دلم بیقرار
و چند تایی کلمه انگلیسی اعصای بدن را از روی سی دی یاد گرفته
تکیه کلامش این :: مامان چکار میکنی ؟؟
دایم توخونه این را میپرسه ؟؟
اخر شب میگه دختراااا برید بخوابید مسواک بزنید . صبح باید بری مدرسه آجی تیمیا(کیمیا )
با اب نمک دهانش را میشوره .مای بیبی میاره .روغن میزنه . بعد شیر .ننو . دوباره شیر . سی دی . شیر . ننو .آب .و اخرش شاید خواب
وسایل پزشکی
عاشق این برنامه کودک شبکه پویا
سرسر بازی با میز
تازگیها دایره لغاتش کامل شده و از اصطلاحات و کلمات ما بیشتر استفاده میکنه.
یکروز من مریض بود بشدت سردرد گرفته بودم و با قرص هم اروم نشده بودم روی تخت دراز کشیدم بعد از چند دقیقه اومد پیشم و گفت ؛خوب شدی مامان؟؟
گفتم :نه
گفت: آب بیارم و دوید سمت آشپزخانه و با یک لیوان اب برگشت و گذاشت روی تخت که اب وارونه شد و تخت خیس،،،،
دیدم ناراحت شد گفتم اشکال نداره
گفت: مغزه بادوم بیارم
گفتم :بیار و دوباره دوید از کیمیا مغز بادام گرفت
کیمیاخاتونم داشت ظرف های شام را می شست
بعد رفت وسایل پزشکی اس را اورد و گفت: تجات(کجات) درد میکنه.
گفتم :دکتر قلبی یا مغز
گفت: مغز
گفتم ؛ مغزم درد میکنه بعد با گوشی مغزم را چک کرد و آمپول بهم زد و رفت طبقه بالا.... پیش عمو مهرداد. عاشق عمو بود
بعد برگشت گفت : خوب شدی
گفتم : گرسنه ای غذا بیارم
گفت : نه
ساعت 12 شد و من هنوز خوب نشده بودم
همه خواب بودن و کمند بیدار....
بهش گفتم گرسنه ای
گفت : یکی تخم مرغ بپز بخورم
براش پختم خورد و خوابید
کتاب بدن انسان داره عاشق این کتاب
میاره و میاد میگه برام بخون بادقت گوش میده و یاد میگیره
پنج تا شعر حفظ تو خونه زیر لب زمزمه میکنه
خرگوش من
تپلی
ماهی ها
زنبور
توپ قلقلی
دختر دارم
دلم بیقرار
و چند تایی کلمه انگلیسی اعصای بدن را از روی سی دی یاد گرفته
تکیه کلامش این :: مامان چکار میکنی ؟؟
دایم توخونه این را میپرسه ؟؟
اخر شب میگه دختراااا برید بخوابید مسواک بزنید . صبح باید بری مدرسه آجی تیمیا(کیمیا )
با اب نمک دهانش را میشوره .مای بیبی میاره .روغن میزنه . بعد شیر .ننو . دوباره شیر . سی دی . شیر . ننو .آب .و اخرش شاید خواب
وسایل پزشکی
عاشق این برنامه کودک شبکه پویا
سرسر بازی با میز
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی