چند کار جدید

دیروز خاله مینا از شهررضا برای کیمیا خانوم یک دیزی کوچولو خریده این هم عکسش .....

دست خاله نانا درد نکنه خیلی بدرد می خوره

راستی کیمیا خانوم دیروز اکتر ( دکتر ) شده بود و گوشی را میذاشت توی گوشمن و قلب من را را تست می کرد و با وسایلش چشم و گوش وزانوی من را تست می کرد و بعد آمپولش را به خودش می زد این هم یک جور طبابت ..........

یک خبر دیگه هم دارم وقتی از سرکار وارد خونه شدم و با اتسقبال گرم خانومی مواجه  شدم ودیدم دست منرا گرفته می بره اثر جرمش را روی دیوار نشون بده........... بله......................خط خطی روی دیوار اونهم با ماژیک سبز . خانومی از غفلت باباش سواستفاده کرده بود به جون دیوار افتاده بود...........بابا امیر می گفت من مشغول کار با کامپیوتر بودم که دیدم ذوق زده اومده وبه من میگه بیا شاهکارم را ببین و با عجله به سمت ماژیکه با رنگهای دیگه میره تا با رنگ های دیگه هم اثر به جا بزاره میگه این قدر خوشحال بود که توی پوست خودش نمی گنجید

ولی با سرزنش بابای مواجه شده بود .....بعداز اون با دستمال و با کمک هم مشغول تمیز کردن دیوار شدیم نمی دونم فکر کنم خانومی از اینکه نقاشی کشیده بود انتظار داشت تشویق بشهبرای همین هم خیلی خوشحال بود  ولی من که تنبیه اش کردم البته نصیحت بود تا تنبیه و طفلکی بغض کرده بود

 الهی فدای تو بشه مامان

بعداز ظهر رفتیم توی حیاط ماشین  سواری

نزدیک غروب که شد کیمیا ناگهان متوجه سایه اش روی زمین شد اولش ترسید و عقب عقب رفت دید که سایه هم دنیالش می اید اومد بغل من و اشاره کرد به زمین و سایه اش

ومن براش کاملا توضیح دادم و مثل اینکه قانع شد ولی خیلی دیدنی بود فیلم گرفتم چون از سایه نمی شد عکس گرفت

چندتا خبر  هم دارم

اول اینکه کیما هر شب قبل از خواب حتما مسواک میزنه مگه اینکه ناگهانی خوابش ببره که دیگه مسواک نمی زنه ...

دوم اینکه کیما خانوم جیش و پی پی اش را میگه و مقعی کاری داشته باشه بدو بدو میره شلوارش را دم در دستشویی در می اره و سر قصریش میشینه و کارش را انجام میده وبعد صدا میزنه مامان   یا بابا  ......

البته این کارش را مدیون بابا امیر هستم چون آموزش از سمت ایشون بود .

این هم چند تا عکس از کیمیا :

عاشق اینکه سر به سر بابا ش بزاره مخصوصا لپ تاپ بابا ....

خدایا به خاطر سلامتی که بهش دادی شکرت