سیزده بدر 92
امسال سیزده بدر باید تنها بیرون میرفتیم بابا حسن که مسافرت بودن و بابا حسین که مریض بود بنابراین ما هم تصمیم گرفتیم سه تایی بریم باغ جعفر قلی یکی از اشناهای قدیمی ، صبح ساعت 10 از خونه راه افتادیم وقتی رسیدیم هوا خیلی خوب بود و کیمیا هم از فرصت استفاده کرد و کمی بازی کرد تاجعفر قلی با بچه هاش بیاد ، کیمیا ا زائنجا خیلی خوشش اومده بود و میگفت خونمون اینجا باشه و من تاب و سر سر نمیخوام اینجا بهتره ....
کیمیا توی راه ....
راه سازی کیمیا ...
اب بازی ......
الوچه چینی با دوقلوها ....
هاجر ف محمد ، کیمیا ، مهدی .....
عصر هم ساعت 5 راه افتادیم سمت خونه اون روز خیلی خوش گدشت و جای همه خالی بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی