کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره
کمندکمند، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

دختر یلدا

مي خوام ربات درست كنم

1392/11/21 9:48
نویسنده : مامان و بابا
234 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح كه از خواب  بيدار شد ي همن طور كه مشغول لباس پوشوندن بهت  بودم  به من گفتي :

مامان ميخوام  يه رباتي بسازم كه به جاي تو غذا بپزه و منا حموم كنه و تميز كاري كنه

و تو من را ببري پارك

خنده

خوشم اومد از طرز فكرش ادامه صحبتمون كشيد توي ماشين توي راه گفتي : برام شير كاكائو ميخري ومن  بهت گفتم پول بهم بده تا بخرم از توي كيف پولت 1100  يه 500 و سه تا 200 در اوردي و بهم دادي و برات شير خريدم البته قبلش گفتي : كيكي و ادامس هم بخر ولي  وقتي بهت گفتم پولات تموم ميشه منصرف شدي

تو راه ادامه صحبت توي خونه ادامه دادي ولي مامان يه ربات اگه اين همه كار بكنه خسته ميشه من رباتهاي جدا جدا ميسسازم كه هركدوم يه كاري بكنن

گفتم : خونمون جا نداره مگه من كه همه اين كارارا ميكنم خسته ميشم ربات از من قوي تر

قبول كرد بعدش گفت : مامان ميخوام ماشين هم بسازم وسايل نجاري برام بخر تا بسازم

گفتم : ماشين وسايل نجاري نمي خواد

گفتي : توي بابا اسفنجي با اره و اهن ماشين ميسازن

گفتم : اون اره اهن بر

بعد گفتي اصلا من تا 11 سالگيم ربات ميسازم كه ماشين بسازه چطوره ؟ فكزر خوبي كردم

گفتم : اگه تو رباتي بسازي كه ماشين بسازه  بغلت ميكنم و ميندازمت تو ابرها و بعد با هواپيما ميارمت پايين

گفت : نه نه اصلا من تو چهارسالگيم ميمئنم هيچي هم نميسازم همون نقاشيم را ميكشم

گفتم : باشه نميندازمت توي ابرها

كفت : اصلا فكر جديدي كردم ربات ماشيني ميسازم كه خودش خودش را بسازه

گفت م : منم اينقدر بوست ميكنم تا له بشي

بعد پرسيدم تو دوست داري ربات بسازي  يا نقاشي كني  يا فلوت بزني  يا درس بخوني

 

گفتي من  رباتي ميسازم تا هم فلوت بزنه و هم نقاشي كنه

خلاصه اون روز  راديو ضبط و فلش زبان را  يادمون رفته بود و تا در مركز كلي باهم اختلاط كرديم

خييييييييييييييييلي لذت بردم

دوستت دارم فرشته كوچولوي من

niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر یلدا می باشد