چهارشنبه سوری
سلام بعد از دو ماه و نیم تاخیر امروز یه فرصت کوچیک پیدا کردم تا کمی از انچه که امسال گذشته برایت بنویسم
چهارشنبه سوری امسال به درخواست دایی جمشید همه جمع شدیم باغشون و حسابی بساط شادی را را فراهم کرده بودن و یه چهارشنبه سوری واقعی بود و عسل مامان هم که حسابی خوشش اومده بود .دایی بهزاد عزیز هم طبق معمول خانومی را همراهی میکرد و حسابی از سر اتیش دوتایی می پریدن .
این هم اتیش بچه ها ...............
اینجا هم کیمیا خاتون به همراه بابا امیر می خواد از سر اتیش بپره
این وروجکی هم که کنار اتیش نشسته اخر کار کیمیا را توی اب هل داد و و کیمیا سر تا پا خیس اب شد ولی خوشش اومده بود
جاتون خالی اخر کار هم اش رشته گرمی خوردیم و حسابی بزن و برقص بود .
خوش باشی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی