کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره
کمندکمند، تا این لحظه: 8 سال و 15 روز سن داره

دختر یلدا

اسفند 93

1393/12/29 11:59
نویسنده : مامان و بابا
531 بازدید
اشتراک گذاری

 

ماه اخر سال از  راه رسید ،این ماه هم کارهای توی خونه زیاد و هم کارهای شرکت ،و باید هماهنگی درستی انجام میدادم تا به هر دو کار برسم .کیمیا خانومی هم قرار بود کمک کنه توی مدرسه هم فعالیتهاشون بیشتر شده بود و از مامانها خواسته بودند سبزه بزارند سبز بشه برای روز 2 اسفند که جشن دارند ، خاله مینا هم 7 اسفند رفت مکه و 17 اسفند برگشتند و عمه مینا هم که 10 اسفند عازم کانادا شدن ،خلاصه برنامه ها زیاد بود وقت کم .....

 

این ها یه سری از فعالیتهای مدرسه ....

ربات

میدون نقش جهان

میدون امام

پارک

مهمان امدن و زنگ زدن در خونه ...

دعا کردن

یه روز برفی

برفی

شناخت اعضای صورت

اعضا صورت

باغ

باغ مامان

بنا و مشاغل

بنا

بنا بابا

صورت

چراغ  راهنمایی

اینجا سرش را اورده بود پایین و ذوق موهاش را میکرد که بلند شدن ولی براثر مراقبت نکردن موهاش کوتاه شد ...

بلند شدن موهاش

این هم سبزه شاهی ما تو گلدون

سبزه عید

سفره هفت سین

جشن 20 اسفند

ماهی

جشن نوروز

محدثه - ثنا - کیمیا

توی جشن 2 تا شعر خوندن از حافظ و مولوی و تاتر اجرا داشتنو فیلمش را گرفتیم

خاله شهزاد - فاطمه - کیمیا

شعر خوانی

نازنین دخترم

بازگشت خاله مینا از مکه

فرودگاه

کیمیا تا خاله اش را دید دوید بغلش و بعد از کمی ( چند دقیقه ) صبر گفت : خاله سوغاتی من کو؟؟؟؟

و دیگه صبر نداشت به گونه ای که تا رسیدیم خونه سریع سراغ ساکش رفت و یکی از سوغاتیهاش را تحویل گرفت و حسابی خوشحال شده بودو سوغاتیهاش به شرح زیر بود الینه لباس و کلاه تابستونه هم بود بنده خدا تا تونسته بود برای خانومی سوغاتی خریده بود

سوغاتی

سوغات

سوغات

سوغات

این سگ صورتی را بابا امیر از تهران برات اورد خیلی دوستش داشتی چون راه می رفت و صدا میکرد

سوغات بابا امیر

این هم جوجه ای که شب عید برات خریدم و چون صدا میداد مجبور شدم دو تا بخرم

جوجه 94

ما قرار گذاشتیم 28 اسفند به سمت مشهد حرکت کنیم صبح روز حرکت خاانومی باید جوجه هاش را تحویل میداد ولی خیلی گریه کرد

خداحافظی با جوجه

خداحافظی با جوجه

این سفره هفت سین ما که قبل از رفتن چیدمان شد

سفره هفت سین 94

به امید خدا امسال هم با همه تلخی ها و شیرینهاش تموم شد و داریم کم کم وارد سال نو می شیم امسال عزیزی را از دست دادیم که هنوز پروازش باورمون نشده

جای مامان جون میمینت امسال خییییییییییییلی خالیه اصلا باور نمیکنم که نیستش

روحش شاد ....

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر یلدا می باشد