کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره
کمندکمند، تا این لحظه: 8 سال و 15 روز سن داره

دختر یلدا

شیطنتها

   ارایش صورت با خودکار ......     هزار ماششششششششا اله ....   مامان شده .......   هرشب یه گوله نخ بر میداره و لابه لای تمام  وسایل خونه رد میکنه و بعد میگه مثل موش و گربه از لابه لای اونا رد میشه و بعد هم بابا حسن بنده خدا مجبور به جمع کردنش میشه ... باغ فردوس اصفهان .......   چایخونه باغ فردوس ........   مراسم سیسمونی احمد پسر عمه ام .........     ...
18 خرداد 1392

سیزده بدر 92

امسال سیزده بدر باید تنها بیرون میرفتیم بابا حسن که مسافرت بودن و بابا حسین که مریض بود   بنابراین ما هم تصمیم گرفتیم سه تایی بریم باغ جعفر قلی یکی از اشناهای قدیمی ، صبح ساعت 10 از خونه راه افتادیم وقتی رسیدیم هوا خیلی خوب بود و کیمیا هم از فرصت استفاده کرد و کمی بازی کرد تاجعفر قلی با بچه هاش بیاد ، کیمیا ا زائنجا خیلی خوشش اومده بود و میگفت خونمون اینجا باشه و من تاب و سر سر نمیخوام اینجا بهتره .... کیمیا توی راه ....    راه سازی کیمیا ...  اب بازی ......  الوچه چینی با دوقلوها ....  هاجر ف محمد ، کیمیا ، مهدی .....   عصر هم ساعت 5 راه ...
4 خرداد 1392

روز مرد بر مرد زندگیم مبارک

  با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند با تو، کوه ها حامیان وفادار خاندان من اند با تو، زمین گاهواره ای است که مرا در آغوش خود می خواباند و ابر، حریری است که بر گاهواره ی من کشیده اند و طناب گاهواره ام را مادرم، که در پس این کوه ها همسایه ی ماست در دست خویش دارد با تو، دریا با من مهربانی می کند با تو، سپیده ی هر صبح بر گونه ام بوسه می زند با تو، نسیم هر لحظه گیسوانم را شانه می زند با تو، من با بهار می رویم با تو، من در عطر یاس ها پخش می شوم با تو، من در شیره ی هر نبات میجوشم با تو، من در هر شکوفه می شکفم با تو، من در هر طلوع لبخند میزنم، در هر تندر فریاد شوق می کشم، در حلقوم مر...
2 خرداد 1392

باغ پرندگان - باغ گلها - چهلستون

توی  راه رفتن  به چهلستون ....   سفره هفت سین چهلستون حاجی و فیروز و کیمیا ... ستاره و کیمیا سقف چهلستون ....   باغ گلها .....   باغ پرندگان .........     ماهی خوردن پلیکانها موزه حیات وحش .....     اون روز خیلی خوش گذشت ولی عصر باد بدی گرفت و مجبور شدیم بریم خونه کیمیا  با ستاره و شایان حسابی  بازی کردند ولی نگران اسباب  بازیهاش هم  بود و روز اول که اومده بودن راحت  بهشون دار و لی روز دوم همه اسباب باز...
11 فروردين 1392

سال نو برگشت بابا حسین به خونه

روز چهارشنبه 30 اسفند بابا حسین از بیمازستان اومد خونه و به شکرانه بازگشتش یه گوسفند قربونی کردیم ان شالاه که هر چه زودتر سلامتی کاملش را به دست بیاره     این سفره هفت سین امسال  قبل از سال تحویل .... کیمیا سال تحویل خواب بود ولی بعداز بیدار شدن این سفره شد ....     اماده رفتن به خونه بابا حسن ....   خونه بابا حسن اماده رفتن به اتاق عمل .... بعداز  بازی .....     رفتن کیمیا  به شهر بازی  با مهشا د و شیوا وخانواده  به پارک ناژون ...   امسال از مشهد یکی از دوستان قدیمی  بابا ام...
11 فروردين 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر یلدا می باشد