آذر 96
آذر هم رخت بر بست و رفت و ما ماندیم خاطرات خوشی که داشتیم
همچنان چشم به راه بارانیم
مهمونی خونه عمو مهدی
جشن عروسی مهلا 7 اذر
کمندم دوباره مریض شده بود و اینبار تمام گلو و زبون و دندونهاش هم تب خال زده بود ویروس بدی بود و حاضر به خوردن هیچ چیز جز بستنی نبود
بعد هم بابا امیر و کیمیا دچارش شدن
تولد بابا امیر هم 9 اذر بود
کارتن بازی دخمل گل
تمرینات هاکی
تولد هلیا جان
مهمونی قرض الحسنه
گلخونه
بازیهای خونه
شب یلدا و جشن سیب زمینی در مدرسه
همچنان چشم به راه بارانیم
مهمونی خونه عمو مهدی
جشن عروسی مهلا 7 اذر
کمندم دوباره مریض شده بود و اینبار تمام گلو و زبون و دندونهاش هم تب خال زده بود ویروس بدی بود و حاضر به خوردن هیچ چیز جز بستنی نبود
بعد هم بابا امیر و کیمیا دچارش شدن
تولد بابا امیر هم 9 اذر بود
کارتن بازی دخمل گل
تمرینات هاکی
تولد هلیا جان
مهمونی قرض الحسنه
گلخونه
بازیهای خونه
شب یلدا و جشن سیب زمینی در مدرسه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی