فروردین 1400😍

نوروز 1400،ورود به قرن جدید، و دنیای ناشناخته های تازه، انشالله که این قرن همون جوری که 1300 را دنبال نمی‌کشه، قرنی شاد و همراه با سلامتی باشه
طبق معمول هرسال تا دقیقه نود مشغول خونه تکونی بودیم و به زور خودمون را رسوندیم پای سفره هفت سین، البته بابا امیر سر فر
از داشت ماهی درست می‌کرد و نتونست بیاد، چون فکر کرد سال تحویل ساعت 1و نیم



تولد مامان جون صدیق بود هم بود و من سریع کیک پختم و رفتم خامه خریدم و گل خریدم و....
یک وضعی بود همه چی سریع و فشرده، مامان صدیق هم مهمون دعوت کرده بودن و دایی سعید بودند و همگی نهار بالا بودیم

کیکیم کج شد، از بس عجله کردم ولی خوشمزه بود

روز دوم عید هم رفتیم با هم ناژون، خیلی خوش کذشت
شب هم شام رفتیم رستوران بعد از یکسال قرنطينه
اینم عیدی خاله برای کمند یا همون السا خانوم ️






اینم محصولات مامان صدیق
کمند یادگاری نگه داشته، خشک شده بود





نقاشی جدید از خونه کمند












چهارباغ اصفهان