بدون عنوان
حتما تعجب میکنید که چرا این قدر باعجله وتند تند مطلب جدید مینویسم . برای اینکه می خوام نوشته هام بروز بشه و هرروز خاطراتش را بنویسم الان که این مطلب را مینویسم حدودا کیمیا ۱۳ ماهه است و کلی از خاطراتش را ننوشتم برای همین خیلی سریع و سعی می کنم نوشته هارا به روز کنم. ۳۱ فروردین : خلاصه کیمیا وارد ۵ ماهگی شده بود و و شیرین ترین کاری که او در این روز انجام داد قایم شدن بود و پریدن توی بغلم بود وقتی صداش میکردی سریع قایم میشد و با پاهاش می خواست از کولت بالا بره . دلم برای امیر حسابی تنگ شده بود و می خواستیم با بابا و مامانم بریم قشم ولی امیر گفت : این جا هوا خیلی گرمه و بچه گرمازده میشه خودم سعی میکنم در اولین فرصت بیام ...
نویسنده :
مامان و بابا
11:59