کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره
کمندکمند، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

دختر یلدا

ادامه دوران قرنطينه 99😉

این هم از ادامه دوران قرنطينه در منزل کیمیا خانوم دست به کار کیک پختن کردن درسها سنگین شد و هرروز کار ما در امر آموزش بیشتر می‌شد بابا امیر یک جفت رو تختی جدید خرید برای دخترها اینم لیوان جدیدی که خاله مینا ب ای کیمیا خرید ...
13 ارديبهشت 1399

چهارمین طلوع سبزت 😍 مبارک کمندم ❤️

کمندم لحظه بدنیا اومدن تو آمدی و خدا خواست دخترم باشی و بهترین غزل توی دفترم باشی خدا کند که ببینم عروس گل‌هایي خدا کند که عروس صنوبرم باشی تو آمدی که اگر روزگارمان بد بود تو دست کوچک باران باورم باشی بیا که روی لبت باغ یاس می‌رقصد بیا گلم که خدا خواست دخترم باشی تو آمدی و خدا خواست از همان اول تمام دلخوشی روز آخرم باشی  ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ امسال توی تاریخ تولد کمندم به خاطر شرایط کرونا، نتونستم تولد بگیرم فقط چند تایی عکس گرفتم تا بعد سر فرصت مناسب انشالله بعد از این بحران، یک تولد عالی براش بگیرم ...
23 فروردين 1399

زمستان 98

برای خیلی از ادمها زمستان 98 ،شروع و پایان خوبی نداشت جز زمستاانهای سیاه تاریخ رقم خورد خیلی ها کشته شدند و عزادار خیلی ها از بیماری مردند .کلا غم داشت این زمستون ولی الان که دارم این مطلب را می نویسم سوم بهار 99 و زمستون سیاه به سر رسید و دلمون گرم و امیدوار به بهار  ماجرای قاسم  سلیمانی و سقوط هواپیما کانادا و سیل و کرونا که نور اعلا نور شده بود دل و دماغ از مردم دنیا گرفته بود .نمیدونم روزی که این صفحه دوباره بازخوانی میشه .توسط دخترهای گلم وضعیت دنیا چطوریه . ایا تونستند کرونا را نابود کنند گوش کمندم را 26 بهمن سوراخ کردم از بس خودش اصرار داشت براین کار با ترس و هول بردمش میدونستم که وقتی یکیش را سوراخ کرد نمیزا...
25 اسفند 1398

روزهای سختی ،که انشالله به خوشی تموم میشود

                                                                                                                                                          هیچ وقت دلم نمی خواست توی صفحه وبلاگتون از ناراحتی های زندگی بنویسیم .ولی این دفعه مینویسم ک...
7 اسفند 1398

پاییز 98

تولد بابا حسین آبان 26 آموزش تنبک کمند به پارسا عکسهای هنری کیمیا خورشیدهای کمند برای عمه و عمو دایی ️ کلاس خاله آنا، موسیقی کمند ️ عکس یادگاری با همکارانم، شبی استاد هما اومده بودن مربوط به جلسه قرض الحسنه خانوادگی که این دفعه خونه ما بر گزار شد. من چون عمه مینا ایران بود و 28 آذر، نزدیک شب یلدا بود، سفره یلدا انداختم و حسابی به همه خوش گذشت ️ روزهای عمه مینا ایران بود و دخترها حسابی باهاش خوش گذروندن ...
7 دی 1398

پاییز 98🍁🍁

مژگان: مهر 98 کم کم از راه رسید و کیمیا خاتون، از حال و هوای تعطیلات و مسافرت و.... بیرون اومدن و آماده رفتن به کلاس چهارم شدند. سال پر کاری روبرو ش بود کیمیا هلیا روز اول مدرسه امسال رها ازشون جدا شد و کیمیا و هلیا با همدیگر رفتن سر کلاس خانوم کثیری، بهترین معلم مدرسه چون دایی اینجا بود همه شبها مهمان بودیم ✍️ ارسال مطلب و عکس در وبلاگ یک شب، پر از درس عصر پاییزی، بوستان سعدی، کلاس اسکیت، 14 آبان 98 دفتر کار مامان، با کمند باغ، با فامیل مادری آبان 98 ...
18 آبان 1398
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر یلدا می باشد