جدال دو تا آذری و روزه بودن کیمیا
کیمیا و بابا امیر هردو متولد ماه آذر هستند و هردو سرسخت و لجباز هستند . نشونش هم ببر هست البته بابا امیر کمی سرسخت تر روز یکشنبه 9 مرداد طبق معمول من رفتم سرکار و هردوی اونا توی خونه تا ساعت 10 خواب بودند کیمیا وقتی از خواب بیدار میشه ، نمی ره دست و صورتش را بشوره و برخلاف همه روزا هیچ میلی به این کار نداشته بابا امیر با اصرار زیاد و اینکه صبحانه خبری نیست اگه این کار را انجام ندی به نتیجه نمی رسه ، طی صحبتهای تلفنی من با دخملی هم به نتیجه نرسیدیم و هرچه بابا اصرار میکرده دخملی انکار میکرد و بی اهمیت به این موضوع مشغول بازی بوده و هیچ نخورده . ساعت 12 بهشون زنگ زدم دیدم بازم خبری نیست ..دوباره با دخملی صحبت کردم و گفتم بابا حسن به من زنگ زده که می خوام برم خرید و کیمیا آماده بشه برم دنبالش ، و بعد سریع رفته دست و صورتش را شسته و صبحانه خورده و اماده شده و من هم برای اینکه دروغ نگفته باشم به بابا حسن زنگ زدم رفتند دنبالش وگرنه سرسخت تر از این حرفها بود و کم کم روزه کله گنجشکی گرفته بود چ.ن دیشب ساعت 10 شب ش ام خورده و دیگه هیچی نخورده بود .