کرم پیله پروانه
چندر وز پیش بابا امیر طی جستجوهاش لابلای درخت انگور توی حیاط یه کرم پیدا کرد و اوردش توی خونه کیمیا خیلی ذوق کرده بود و کردش با کمی برگ توی شیشه فوقتی بهش گفتیم خفه میشه گفت : چند تا سوراخ توی درش بزنیم تا هوا بره و بابا هم همین کار را کرد و بعد شیشه را برد بالا تا عمو ببینه ، همین که عمو میخواست در شیشع را باز کنه آژیر کیمیا رفت اسمون که چرا میخواد کرمم را اذیت کنه و گریه کنان شیشه را گرفت اومد پایین ف خیلی دوستش داشت و میخواست نگهداری کنه تا پروانه بشه
کیمیا می شست و برگ خوردنش را نگاه میکرد و باهاش بازی میکرد
چند روزبعد کرم پیله بست
الان منتظر یم تا پروانه بشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی