کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره
کمندکمند، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

دختر یلدا

فروردین 97 سال سگ

1397/1/30 19:15
نویسنده : مامان و بابا
462 بازدید
اشتراک گذاری






گلهای بالارا اخرین لحظه از گلخونه. بهروز خریدیم
اسفند 96 لحظات اخرش را سپری میکرد و همه در تلاش بودن برای شروع یک سال جدید خوب
ما هم خونه تکونی کردیم
مهمون از قشم برامون اومد همسر دوست بابا برای زایمان اومدن اصفهان و چند روز بودن و رفتن
بابا امیر دنبال کارهای ماشین بود
یکی دیگه از دوستای بابا از آلمان اومد
دایی بهزاد برای رفتن به آلمان آماده. میشد
خلاصه حسابی مشغول بودیم
تا لحظه سال تحویل در حال دویدن بودیم
سفره هفت سین بچینم
کیک برای تولد مادرشوهر درست کنم










شام و کیک را بالا خوردیم
شب خوبی بود و جای عمه و آقا سپهر خالی بود
فردا هم دید و بازدید و گرفتن عیدی که کمند خیلی دوست داشت
ایام عید بخوبی سپری شد.....
چون ماشین نداشتیم با ماشین دایی بهزاد میرفتیم


یک شب پارک رفتیم و بازی کردن
کیمیا هم هفتم عید مریض شد و دهانش افت زد و حسابی داغون شد دختر گلم








خداراشکر همه چی به خوبی سپری شد و رسید به 13 بدر
مثل هر سال قرار بر این شددبریم باغ دوست باباجون حسین...
البته با عمه و عمو و.....
روز خوبی بود و عصر عروس عمه ام حامله بود درد زایمان اومد سراغش و راهی بیمارستان شد


















این هم قهر کردن خاله ریزه...
موقع بیرون رفتن لباس نمی پوشید و میگفت من نمیام
ودقیقه اخر که در می بستم می دوید و میگفت منم میام
تعطیلات تمام شد و کیمیا خاتون آماده رفتن به مدرسه شد
18 فروردین دوباره دوست بابا با دختر و همسرش و خواهر خانومش از قشم اومدن خونه مون برای معاینه پیش پزشک خودش..










یک روز با دوستان رفتیم میدون نقش جهان و کمند با اصرار سوار اسب شد
دو روز بودند رفتند حسابی خوش گذشت
پسندها (2)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر یلدا می باشد