می خوام اتاب ( افتاب )بگیرم
روز های جمعه من و خاله مینا و مامان زوزه ( زهره ) به قول کیمیا ، کمی توی بالکن خونمون آفتاب میگیریم هفته پیش خانوم گل هم به ما پیوست و من هم لباسهاش را در آوردم به پشت خوابوندمش توی آفتای ، حسابی خوشش اومده بود این هفته وقتی بهش گفتم کیمیا می خوایم آفتاب بگیریم سریع رفت توی بالکن اول شلوارش را در آورد و بعد لباسهاش را زد بالا و نشست توی آفتاب و و می گفت : مامان ایا ایا ( بیا بیا ) مامان زوزه ایا ایا مینا مینا ایا ایا
الهی بلاگردونت باشم مامان که هر روز کارهات شیرین تر و قشنگ تر میشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی