کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره
کمندکمند، تا این لحظه: 8 سال و 19 روز سن داره

دختر یلدا

از شیر گرفتن کیمیا

1390/10/14 13:20
نویسنده : مامان و بابا
770 بازدید
اشتراک گذاری

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

اولش تصمیم گرفتیم که وقتی بابا امیر اینجاست کیما ار از شیر بگیریم ولی دلم نیومد خیلی التماس میکرد برای شیر خوردن ،دوباره پشیمون شدم وگفتم تا بابا امیر رفت قشم برای امتحانتش از شیر میگرمش و الان در حال انجام پروژه از شیر گرفتنش هستم ، شیر پاستوریزه را فقط طعم دار اونهم فقط  شیر موز می خوره ، دوروزه شروع کردم وقتی خوابه طلب شیر میکنه با شیشه بهش شیر ساده پاستوریزه میدم و اونهم می خوره ، امیدوارم بتونم بدون هیچ مشکلی این طرح را به پایان برسونم .

من و خانوادهام برای 7 بهمن بلیط بندرعباس گرفتیم بریم قشم بریم پیش بابا امیر ...

چند تا از شیرینکایهای دخملی ...

کیمیا به کلمه اب میگه  با   و به کلمه آبشار میگه  باشار

کیمیا داره افعال ساده زبان مثل بیا   برو   بخور  بده  بگیر  را یاد میگیره

کیمیا خانوم عاشق آرایشگریی هستند و برس و کرم و ابپاش میاره تا مو کوتاه کنه و بشتر هم موهای بابا سسن را اصلاح میکنه  ....

کیمیا با شیشه شیرش به گلها آب میده ، خایطی میکنه ،و گردگیری میکنه ...

کیمیا خانوم علاقه شدیدی به درسخوندن داره ووقتی خاله و دایی دارند درس می خونند میره کنارش می شینه میگه مامان من درس من درس

کیمیا خانوم یکی دوبار توی قصری عروسکشون .....

عاشق نون با ماست و خیار خوب آب پرتقال و لیموشیرین را می خوره و تازگیها پپک ( پفک ) خور شده ، البته خودش اب پرتقال میگیره اینجا بطور دستی ولی عاشق اب پرتقال گیری برقی چون میگه : کف دستم قلقلک می شه و می خنده

دایره لغتش خیلی بامزه است و هنوز افعال را نیمه و نصفه به کار می بره ولی شمردن را تا 10 بلده و رنگها را هم تا حدودی یادگرفته ، دوست داره روی جای بلند راه بره و برقصه

واگه جای را خودش کثیف کرد و دید من ناراحت شدم میگه : مامان نه نه  ببشید

و میره جارو میاره تمیز کنه   و به من نگاه میکنه و میگه مامان نه  ببشید     به به شد

یک روز بابا امیر سر یک موضوعی دعواش کرد خیلی صریح گفت : من بابا دوس نه    من مامان دوس

اگه من دست به وسایل خاله اش بزنم میگه : خاته مینا دعوا  و سرش را به نشانه نهی تکون میده

و خلاصه ........این جا هم یاد بچگیهاش افتاده ....

 

 

جمله جدیدی که خیلی استفاده میکنه  جمله :  اینا چی چی ؟

کیمیا دوست داره توی ارتفاع باشه و برقصه             

واز همه مهمتر مسواک یادش نمی ره  و خودش به تنهایی می خواد بره دستشویی   و من را از دستشویی بیرون میکنه و میگه : مامان  برو   برو 

این هم وسایلی که بابا امیر این دفعه براش سوغات اورد البته به جز لباسهای که آورده بود

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر یلدا می باشد