چشمه علی دهاقان
یه روز صبح جمعه تصمیم گرفتیم عمه وفرشته وعموعباس بریم چشمه دهاقان اون موقع من یکماه ونیم بارداربودم
بعد از ناهار کیمیا خانوم با بابا امیر رفتند کوه نوردی ..
عکسی که کیمیا از بابا گرفته بود و بعد از اون رفتیم شهررضا و کمی سفال خریدیم .
روز خوبی بود حسابی خوش گذشت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی