کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره
کمندکمند، تا این لحظه: 8 سال و 29 روز سن داره

دختر یلدا

اولین پست سال 1391

1391/1/18 21:07
نویسنده : مامان و بابا
484 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

ني ني شكلك

 

بعداز تعطیل شدن شرکت و و اتمام  کارهای شرکت به سمت خونه رفتم و آماده برای یک خونه تکونی ضرب الاجلی ، که کیمیا خانوم هم توی امر سهم مهم و مفیدی را برعهده داشت ،و با شیشه شوی برای من به قول خودش فیش می زد و من شیشه هار پاک میکردم  

 

 

 

 

 

روز جمعه خاله مینا صبح اومد کمکم و تا اخر شب بیشترین کارهام را انجام دادم مطمئنم اگه نیومده بود کمکم سه چهار روز مشغول  بود م صبح شنبه اماده رسید امیر بودم صبح زود بیدار شدم و کارهای باقی مونده را انجام دادم تا بابا امیر زنگ خونه را زد و کیمیا سراسیمه دوید پیشواز بابا و بغلش کرد و سریع گفت :

بابا  پاژل اوردی ؟کادو چی اوردی ؟

بابا هم که با انواع پازل برگشته بودند گفتند : بله

خلاصه دوروز باقی مونده سال ٩٠هم گذشت و شب 28 اسفند بالاخره به زحمت فراوان موهای کیمیا کوتاه شدالبته سر شونه من و توی بغل من ،  و جواب ازمایشش را هم گرفتم خدا را شکر هیچی نبود و شب عید طبق رسم قبلی خانواده پدرم همه جمع شدیم خونه عمو عباس ، شب خوبی بود و تا ساعت ١.٣٠ اونجا زدند و رقصیدن و کیمیا هم شارژ شده بود و شادباش میگرفت ومی رقصید  و در حین رقصیدن پولهاش را می ذاشت توی کیف من .....

صبح سال تحویل دختر ساعت ٧ بیدار شد و من حمام بودم اومد پشت در حمام و گفت : من هم حمام

 

حمامش کردم و دوباره خوابید برای سال تحویل هرچه صداش کردم بلند نشد و بالاخره سال تحویل شد اون سال سال نهنگ ( اژدها )بود

 ني ني شكلك

دختر گلم  

باز کن پنجره را
که بهاران آمد
که شکفته گل سرخ
به گلستان آمد

سال نو مبارک

ان شاله این سال،  سال خوبی برای همه باشه

بالخره دختر بیدارشد صورتش را بوسیدم و عید را بهش تبریک گفتم ووقتی بهش گفتم می خوایم بریم بیرون و عید دیدنی گفت :  چی  برای چی   چی کار !!!!

 

این چند روز همش به دید و بازدید گذشت امسال کیمیا خانوم کیف دست گرفتند و هر جا می رفتیم میگفت : کیف من کو ؟ و توی کیفش یک عد توپ پینگ پنگ و 2 تا شونه که یکی از اونها را اقای ارایشگر بهش داده بود و دوستش داشت و عروسک کپلش و تلفن موبایلش بود ،   امسال 11 فروردین من مهمونی دارم و فامیل مادری امیر  را برای شام دعوت کردیم برای همین حسابی کار دارم و صبحها که میام شرکت و عصرها با امیر و کیمیا می ریم بیرون برای خرید :

و کیمیا هم که عاشق خرید ووقتی بهش می گم بریم خرید

میگه : چیچی بخریم ؟؟

کجا خرید ؟؟؟ بریم  بیدون (بیرون ) 

تازگی دایره لغتش بیشتر شده و کلمات جالبی به کار می بره

عقب    عبق                یخچال    خچال             چسبیده           چبسیده     بیرون           بیدون

مامان صدیق    مامان  دیق          و.....

و زبانش هم بد نیست ووقتی با   بابا امیر می شینه فیلم دوبله نشده می بینه کلماتی را براش اشنا و توی فیلم بیان می کنند به زبون می  باره و یک فیلم باباش براش دانلود کرد به نام RIO   قصه زندگی یک طوطی هستش تا الان صدها بار دیده و مثل طوطیها می رقصه و عاشق پلنگ صورتی یا به قول خودش (PINK)  سبیل داره هستش و برنامه گوسفندان ناقلا را هم دوست داره و.....

این روزها کیمیا یک دفعه من یا باباش را بغل میکنه چند تا بوس میکنه Free Emoticonو بعد از بوس به قول خودش فن چکش را استفاده می کنه و سریع با فن به قول خودش ( ککش ) می زنه به دست و باهامون و می خنده

وقتی بهش میگم کی شیطونه

میگه : من شیطون ب

 

 

 

ولی متاسفانه چند روزی افتاد به جون ناخونهاش و می خوره براش لاک تلخ زدم امیدوارم که فایده داشته باشه و به جای ناخون پستونک دستش دادم

یک چد تا عکس هستش که ان شاله سر فرصت می زارمشون ....

فعلا

 

بای

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان سونیا
9 فروردین 91 12:25
مثل ماهی زنده مثل سبزه زیبا مثل سمنو شیرین مثل سنبل خوشبو مثل سیب خوش رنگ و مثل سکه با ارزش باشید سال نو مبارک
مامان محمد گوگولي
14 فروردین 91 23:00
كيميا جان درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی ،اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر یلدا می باشد