کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره
کمندکمند، تا این لحظه: 8 سال و 16 روز سن داره

دختر یلدا

بدون عنوان

1391/11/29 8:04
نویسنده : مامان و بابا
237 بازدید
اشتراک گذاری

 

 ني ني شكلك

این یه هفته که بابا امیر پیشمون بود به کیمیا یاد داده بود خودش تنها بره دستشویی و کیمیا از بابت این قضیه خیلی خوشحال بود .

روز تولد حضرت محمد(ص) ، صبح که بیدار شد گفتم عیدت مبارک

گفتم : عید چیه ؟

گفتم : عید محمد

گفت: محمد کیه ؟

گفت : پیامبرمونه

گفت : چی گفتی و خندید

کمی براش توضیح دادم

با سر تایید میکرد و وقتی شب رفتیم خونه بابا حسن به محمد نوه خاله ام گفت : عید محمد  مبارکش باشه /

از محمد می ترسید چون مهسا نوه خالهام این را بهش تلقین کرد  بود و وقتی محمد میرفت پیش مهسا جیغ میزد و کیمیا هم به تبع اون جیغ میزد تا اینکه محمد کیمیا را بغلش کرد و کیمیا اولش می خواست جیغ بزنه ولی سرش را انداخت پایین سرخ شده بود ووقتی محمد بوسش کرد کمی دلهرش کمتر شد طفلک محمد 11 سالش و بچه ها را هم دوست داره و کیمیا هم ترسش از محمد کمتر شد.اخر شب بابا امیر اومد دنبالمون اخه اون شب  بابا کار داشت و نیومد خونه بابا حسن ، بابا امیر داشت برای تلویزیون جدیدمون میز طراحی میکرد و میخواست تا وقت داره توی دو روز باقی مونده تا بره تهران تمومش کنه.

روز پنج شنبه عصر کیمیا  را بردم سرزمین  بازی حسابی  بازی کرد و خوش گذروند خیلی شلوغ بود ولی کیمیا حسابی  بازی کرد و برگشتن هم  با هم رفتیم بیرون شام خوردیم ني ني شكلكو زنگ زدیم بابا هم اومد پیشم البته وقتی کارش تموم شد وقتی رسیدیم خونه بابا میز را اورده بود وفقط مونده بود  بهم وصلش کنیم و سه تایی باهم کمک کردیم تا وصل شد اون شب حسابی کیمیا کمک کرد و برای رفع خستگی ما برامون میوه اوردcute animated red apple gif و با کارد و بشقاب و کمی هم برامون اهنگ زد و با قابلمه و سطل طبل میزد و حسابی شیطنت میکرد و سوال می پرسید

دست بابا درد نکنه میز جالبی ساخت

خسته نباشی

جمعه ظهر باید میرفت تهران ماه وسایلش را آماده کردیم تا ترمینال بدرقه اش کردیم

خدا بهمرات

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر یلدا می باشد