عمل بابا حسن
میخوانمت در بلندی که خودت بلند ترینی میخوانمت به مهربانی که خود مهربان ترینی میدانمت به رحمتت که خودت رحیم ترینی میدانمت به بزرگی که خودت بزرگترینی همه این میخوانمت ها و میدانمت ها بهانه ای هست تا بگویم ” خدایا ” دوستت دارم بابا حسن روز 9 اذر عمل قلب داشتن صبح خاتون با مامان صدیق و عمه مینا و .. رفت شاهین شهر خونه ننه و من هم با بقیه راهی بیمارستان شدیم دقیقه نود بود رسیدم باباجونم را روی تخت دراز کشیده بود تا دیدمش بازوش را بوسیدم و گریه افتادم طالقت دیدنش روی تخت برام کابوس بود خندید و سراغ همه را گرفت و بعد بردنش خیلی سخت بود و توی اسانسور خدا حافظی میکرد و می خندید روحیه اش خوب بود ولی من داغون بودم ...
نویسنده :
مامان و بابا
8:41