کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره
کمندکمند، تا این لحظه: 8 سال و 24 روز سن داره

دختر یلدا

کتاب خریدن

    جمعه 24 آذر صبح با  بابا امیر رفتیم جمعه بازار کتاب ف بابا رفت که برای خودش کتاب بخره ولی از شانس بدش قسمت کتابهای پزشکی نبودند و ما هم رفتیم قسمت کتابهای کو دکان ، به کیمیا گفتم که مامان یک کتاب انتخاب کن و اون هم طبق عمول انگشت گذاشت روی کتاب دایناسورها اونهم دایرالمعارفش ، وقتی قیمت کردم گفت 35000 تومان ، خیلی دلم می خواست بخرمش ولی می دونستم الان جز جنازش چیزی نمی مونه ، بی خیالش شدم وچندتا کتای در سن خودش برداشتم ، معلوم بود ناراحت شده واصلا اون کتابها را تحویل نگرفت ،بعداز بازار رفتیم کنار زاینده رود وبه پرنده ها غذا دادیم و چندتایی عکس گرفتیم ولی الان در دسترس نیستند و بعداز ان رفتیم پارک تا کیمیا کمی باز...
2 دی 1390

بدون عنوان

روزشنبه  26/9/1390 عصر با بابا امیر رفتیم برای خرید تولدت و سفارش کیک تولد و تجهیزا و  لوازم مورد نیاز برای برگزاری یک تولد کوچک، و 12 نفری ، تا ان شالله بزرگتر که شدی یک جشن بزرگ و مفصل برات ترتیب میدیم بعدا زدیدن از چندتایی شیرینی فروشی نتونستم تصمیم بگیریم چی سفارش بدیم تا بالاخره خود خاتون یکی پسند کردند و ما هم حرفی نزدیم و بعداز اون هم به فروشگاه رفتیم و موادی که برای تهیه شام نیاز داشتم خرید کردم و کیمیا خاتون هم هر چی خواست برداشت و سبد را پراز خوراکیهای متنوعی کرد و بعداز خرید رفتیم طلا فروشی و برای خاتون بک جفت گوشواره خوشگل برای کادوی تولد خرید کردیم و برگشتیم خونه به خاله مینا تلفن زد      &n...
2 دی 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر یلدا می باشد