مطب دندونپزشکی
شنبه عصر کیمیا رفت کمک عمه مینا ، اخه عمه محصولاتش را برداشت کرده بود و اورده بود خونه برای جدا کردن تخم گل افتابگردون از طبقهای افتابگردون و کیمیا عصر رفته بود کمکشون و چون علاقه خاصی به تخمه داره بیشتر می خورد تا کمک کنه و چون توی حیاط این عملیات انجام میشد سر شیر اب و اب بازی و خلاصه شیطنت و...... عصر ساعت 7.30 دقیقه بابا نوبت دندونپزشکی داشت و من و خاتون هم رفتیم طبق معمول انتظار ..... خوشبختانه 2 تا کتاب برای کیما برده بودم و حسابی سر گرم شده بود تا چشمش افتاد به اب سرد کن توی مطب واب خواست وبه زبون خودش مامان ب ا با با من هم یک لیوان برداشتم و...
نویسنده :
مامان و بابا
13:06