بدون عنوان
اولین بهار خاتونم امسال عید نوروز و بهار حال و هوای دیگه داشت . امسال من و امیر هم گلی تازه توی بهار تازه و سال نو داشتیم پارسال ، سال 88 چنین موقعی فکرش را هم نمی کردم سال دیگه با فرشته خوشگل سر سفره هفت سین بشینم راستش را بخواهید سال 88 به نیت بچه سر سفره هفت سین یک لاله کوچک و یک سبزه وماهی کوچک گذاشتم ولی فکرش را هم نمی کردم این نیت بزودی به واقعیت تبدیل میشه و من وامیر از این بابت خیلی خوشحالیم . شب سال تحویل همه فامیل من خانه عمویم بودیم و اون شب خیلی به من وکیمیا وامیر خوش گذشت . امیر اخلاق خاصی داره اگه ببینه من یا کیمیا جایی که هستیم احساس خستگی کردیم سریع اونجا را ترک میکنه و اون شب هم کیمیای 4 ماهه من کمی خسته شده بود و خو...
نویسنده :
مامان و بابا
11:57